...از حق نباید گذشت که ماجرایی واقعی،دردناک و تلخ بود.بنظر میرسید با هربار تعریف کردن آن ماجرا بجای اینکه حال و هوای بهتری پیدا کنم،بدبختیهایم برجستهتر و تقویت میشد.احساس میکردم با هربار تعریف، عمیقتر حالت قربانی را پیدا میکنم.
#بریده_کتاب
#کتاب
#تو_نمیتوانی_روز_مرا_خراب_کنی
چند کتاب از این دست با موضوع خودشناسی و تفکر مثبت و مثبت اندیشی و امثال اینها دارم که وقتی خریدمشان،حس میکردم با خریدنش به بهتر شدن خودم و اینکه چطور انسان بهتری باشم کمک میکنم و برای خواندنشان شوق داشتم. اما هربار بهانهای برای کتاب نخواندن دست میداد و کتاب در کتابخانه ماند تا بعدترها که یکجایی یک دوستی گفت تمام این کتابهای مثبت اندیشی و ... جملگی دکانیست برای پر کردن جیب نویسنده و کمکی به کسی نمیکند! چه کسی تاکنون با خواندن فلان کتاب یا گوش سپردن به فلان سخنرانی مسیر زندگیاش تغییر کرده؟! جوابی برایش نداشتم، اما میدانستم که من نباید کسانی را که کتابها به آنها کمکی کرده را بشناسم!
حرفش را قبول نداشتم اما حقیقتا این جمله چنان در من اثر کرد که پس از آن دیگر نه چنین کتابی خریدم و نه آن کتابهای از پیش خریداری شده را خواندم!
امروز که دوباره عنوانش به چشمم خورد حس کردم اتفاقاً این روزها به چنین چیزی نیاز دارم! کتاب را میخوانم تا شاید در من اثری بگذارد که اجازه ندهم «کسی بتواند روزم را خراب کند!!»